سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در عصر جدید مدارس چه چیزهایی به دانش آموزان می آموزند؟

 

 آموزش و پرورش در همه کشورهای جهان مسئله بزرگی برای دولت ها است. حتی پیشرفته ترین نظام های آموزش و پرورش جهان مدام تئوری های جدیدی ارایه می دهند و می کوشند با ایجاد تغییرات لازم در نظام آموزش و پرورش خود، برای رویارویی با شرایط عصر جدید آماده شوند. یکی از پیشروترین کشورها در این زمینه انگلیس است. انگلیسی ها به صرف هزینه های زیاد برای تغییرات دایم در نظام آموزشیشان مشهورند. با این همه آنها همیشه از نظام آموزشی خود ناراضیند و در نتیجه این تغییرات را به طور دایم اعمال می کنند. به عنوان مثال آخرین نظریه آنها این است که باید از سن دو سالگی آموزش جدی را به کودکان آغاز کرد.

یکی از بزرگ ترین موضوعاتی که آموزش و پرورش ما هم در عصر جدید می تواند به آن بپردازد ایجاد سیستم آموزش فعال در کلاس های درس است تا دانش آموز فکر کند و کار کند و معلم افکار دانش آموزان را هدایت کند. به عبارتی لازم است آموزش و پرورش از حالت حافظه محوری خارج شود.

همچنین لازم است حداقل آموزش ها و مهارت هایی که دانش آموزان برای ورود به عرصه کار و زندگی نیاز دارند به آنها داده شود. این آموزش هم فقط سواد خواندن و نوشتن نیست. چراکه مفهوم سواد درجهان امروز تغییر کرده است. آموزش باید جزو ذات دانش آموز شود تا او بتواند تحلیل کند و مسأله حل کند و گلیم خودش را از آب بیرون بکشد و نیز توانایی کار با رایانه را برای کسب و تحلیل اطلاعات داشته باشد. 

در تعریف سواد تجدید نظر کنیم

با ورود به قرن 21 میلادى و گذار از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی، سواد دیگر همان معنى کلاسیک توانایى خواندن و نوشتن را ندارد. بلکه مفهوم سواد، سواد الکترونیکى و به عبارتى توانایى استفاده از رسانه هاى الکترونیکى به خصوص اینترنت است و مؤلفه هاى دیگرى را هم در برمى گیرد. همین سطح سواد الکترونیکى و به روز شدن اطلاعات فارغ التحصیلان یکى از مهم ترین مسایل پیش روی کشورهاى در حال توسعه از جمله ایران، در قرن 21 به شمار مى آید. چرا که در جامعه اطلاعاتى کسى که خواندن و نوشتن مى داند و حتى فراتر از آن تحصیلات عالى دارد ولى به عنوان مثال نحوه استفاده از اینترنت را نمى داند باسواد تلقى نمى شود. همین امر تغییر بنیادین در نظام هاى آموزشى را مى طلبد. در حالی که در کشور ما هنوز تعداد رایانه نسبت به جمعیت بسیار کم است و هنوز دانش آموزان زیادی پیدا نمی شوند که به رایانه دسترسی داشته باشند یا نحوه استفاده صحیح از رایانه را بدانند.

در حالی که رایانه و عصر اطلاعات نحوه تدریس و ارزشیابى و برنامه هاى درسى مدارس را تغییر داده و مى دهد. در مدارس جدید دانش آموزان مى آموزند تا انبوهى از اطلاعاتى را که از اینترنت مى گیرند پردازش کنند و از این اطلاعات در جهت یادگیرى بیشتر استفاده کنند. همچنین آنها مى توانند با منابع علمى جهان ارتباط برقرار کنند. در این شرایط اگر دانش آموزان ما سواد الکترونیکى نداشته باشند، نمى توانیم انتظار داشته باشیم که در آینده همگام با تحولات جدید پیش بروند. چراکه تجار با سواد الکترونیکى مى توانند بهتر تجارت کنند، کارمندان مى توانند مهارت هایشان را افزایش دهند و مدیران دانش مدیریتشان را افزایش دهند.

بنابراین اگر ما مى خواهیم در دسته کشورهاى پیشرفته باشیم و فرهنگ خود را اشاعه دهیم لازم است نهضت سوادآموزى الکترونیکى را جدى بگیریم و آموزش و پرورش سواد الکترونیکی را در سرلوحه اهداف خود قرار دهد. در درجه اول لازم است رایانه و اینترنت با قیمت ارزان در دسترس همه قرار بگیرد و همه رایانه را جزو وسایل ضرورى منزل خود به شمار آورند و دانش آموزان در همه مدارس از جمله در مناطق محروم رایانه و اینترنت در اختیار داشته باشند. همچنین از آن مهم تر لازم است که در درجه اول معلمان آموزش ببینند تا بتوانند خودشان از رایانه و اینترنت به بهترین وجه استفاده کنند و شیوه استفاده از رایانه و اینترنت و تحقیق را به دانش آموزان بیاموزند.

آموزش مهارت های غیر درسی ضروری است

 نظام های آموزشی بسیاری از کشورها هدف ایجاد مهارت های غیر درسی را برای ورود به بازار کار و افزایش آستانه تحمل و بردباری برای مواجهه با پیچیدگی های جوامع امروزی جدی می گیرند. اما با وجود گام هایی که برداشته شده ما هنوز نتوانسته ایم آموزش های متناسب با فناوری های قرن 21 را در نظام آموزش و پرورشمان لحاظ کنیم و همچنان جای خالی بسیاری از مباحث مربوط به مهارت های زندگی در نظام آموزشی ما به چشم می خورد.

بعضی از این مهارت ها، مهارت هایی هستند که هم در محیط کار و هم در زندگی روزمره و خانوادگی لازمند. به عنوان مثال می توان از مهارت حل مشکل، مهارت تحلیل و روابط عمومی نام برد. بنابراین از نظام آموزشی انتظار می رود حداقلی از مهارت هایی که مردم به آنها نیاز دارند را آموزش دهد. با کاسته شدن از جمعیت دانش آموزی، نظام آموزشی می تواند در کلاس هایی که از جمعیت آنها کاسته شده، مهارت هایی نظیر کار گروهی را به دانش آموزان آموزش دهد.

واقعیت این است که بر اساس شیوه های جدید آموزشی دنیا، دیگر نظام های آموزشی انبوهی از اطلاعات ریز را آموزش نمی دهند و شیوه حافظه محوری را کنار گذاشته اند. بلکه توانایی حضور ذهن، تشخیص، انتخاب، استدلال و مشارکت را می آموزند. در عصر جدید کسانی که می خواهند وارد بازار کار شوند باید توانایی مناظره، تمرکز و گزینش اطلاعات را داشته باشند. به این ترتیب از این توانایی برخوردار می شوند که به عنوان مثال با رجوع به اینترنت اطلاعات مورد نیازشان را تامین کنند و خود را در هر زمانی با مقتضیات حرفه خودشان و یا هر حرفه جدیدی که می خواهند وارد آن شوند وفق دهند.

مرتضی خلخالی کارشناس باسابقه آموزشی می گوید: "دانش آموزان باید مهارت جست و جوی منابع مورد نیاز و استفاده از داده ها و کتاب های مرجع و راهنما و امکانات رایانه و اینترنت را برای اندیشیدن و ابداع داشته باشند و فرصت های فراوانی برای مشاهده، جست و جو، پیشنهاد طرح ها و اجرای آنها، ارزیابی شواهد و نتایج و استفاده از بازخوردها برای تعدیل مسیر در اختیارشان قرار دهیم".

می توان آموزش کارآفرینی را در کتاب ها گنجاند

در کشور ما مدتی است که کارآفرینی اهمیت زیادی یافته است و بسیاری از دستگاه های دولتی و سازمان ها برنامه هایی را برای افزایش تعداد کارآفرینان تدارک دیده اند. منتها تجربه موفق سایر کشورها نشان می دهد که برای پرورش انسانهای کارآفرین باید مفاهیم مربوط به کارآفرینی به شکل پر رنگی در کتابهای درسی گنجانده شود. مدتها است کشورهای پیشرفته به این نتیجه رسیده اند که برای این که نسل بزرگسال کارآفرینی پرورش دهند، باید آموزش کارآفرینی را از دوران کودکی و نوجوانی آغاز کنند. چراکه کودکی که با پول و کسب و کار درست و شرافتمندانه آشنا می شود، در آینده نیز انسانی خلاق و پولساز خواهد بود. جامعه ما نیز به وجود چنین انسان هایی نیاز مبرمی دارد.

ژاین نخستین کشوری بود که آموزش کارآفرینی را از مدرسه شروع کرد. به این ترتیب نوجوانان ژاپنی در دبیرستان های این کشور آموختند که چگونه باید در حین تحصیل کار کنند و از کار خود سود به دست آورند. آنها به این ترتیب به جهش صنعتی کشورشان کمک کردند. این تجربه و تجربه موفق سایر کشورها نشان می دهد که برای پرورش انسان هایی کارآفرین باید مفاهیم مربوط به کارآفرینی به شکل پررنگی در کتابهای درسی ایران نیز گنجانده شود.

از طرف دیگر هم برای این که انسان های کارآفرینی داشته باشیم، باید به دانش آموزان کمک کنیم که خلاقیتشان را حفظ کنند. روانشناسان می گویند که بیشتر کودکان زیر 5 سال ایرانی خلاق اند ولی فقط تعداد کمی از آنها بعد از 5 سالگی خلاقیت شان را حفظ می کنند. این به معنای آن است که نحوه آموزش و پرورش کودکان ما صحیح نیست. ما در خانه و مدرسه ذهن بچه هایمان را با اطلاعات از پیش تعیین شده پر می کنیم و این رویه را تا پایان دوران مدرسه ادامه می دهیم. به این ترتیب کودکان و نوجوانان ما توانایی کشف، اختراع، استنتاج و نیز قوه خلاقیت شان را از دست می دهند. به این ترتیب نمی توانیم چنان که باید افراد کارآفرین پرورش دهیم.

ایراد نوع آموزش ما در این زمینه این است که از پیش تعیین شده است. در حالی که بچه ها خودشان باید به جست و جوی اطلاعات بپردازند و با محرک های گوناگون از جمله ارتباط با طبیعت، افراد و فیلم های مناسب مواجه شوند.

موضوع دیگری که در آموزش و پرورش کشورهای پیشرفته جدی گرفته می شود این است که همه کودکان باید دوره پیش دبستانی را بگذرانند. در مهد کودک های این کشورها هم امکانات زیادی برای توسعه تفکر خلاق بچه ها ایجاد شده و برای هر گروه سنی محیط های بازی و اسباب بازی های ویژه مهیا شده است. مهدهای کودک در این کشورها، پرورش خلاقیت های ذهنی، مهارتهای فیزیکی، مهارت های ارتباطی و گفتاری، خلاقیت و حس استقلال را هدف قرار داده اند. تمام اینها دست به دست هم می دهد که از کودکان امروز، افرادی با ایده های نو و کارآفرینانه به وجود بیاید.

در نهایت اجباری شدن آموزش پیش دبستانی از نیازهای مبرم نظام آموزش ما است.

البته شرط موفقیت تمام این برنامه ها معلمان هستند. معلمان باید به طور مداوم آموزش ببینند و مطمئن شویم که با علاقه وارد این حرفه می شوند. چرا که تا زمانى که معلمان متحول نشوند، نمى توان امیدى به تغییر شیوه آموزش و پرورش داشت. حالا که تعداد دانش آموزان کاهش یافته می توان به بازآموزی معلمان پرداخت و حتی آنها را به خارج اعزام کرد و یا از استادان خارجی برجسته دعوت کرد تا به معلمان آموزش دهند و به تحول در نظام آموزش و پرورش کمک کنند.






تاریخ : سه شنبه 90/7/19 | 4:27 عصر | نویسنده : کاویانی مدیریت دبستان | نظرات ()

1-روش سخنرانی :



در این روش ، معلم مطالب درسی را به دانش آموزان انتقال می دهد. وظیفه اصلی معلم ، انتقال معلومات و اطلاعات درسی به دانش آموزان است . وظیفه دانش آموزان ، گوش دادن ، نوشتن و یادداشت برداشتن است .
در این روش می توان ، ذهن دانش آموز را به بانکی تشبیه نمود که باید در آن پول اندوخته شود ، در اینجا نیز ، ذهن دانش آموز باید مملو از معلومات گردد ، مطالب را در ذهن نگه دارد و هنگام امتحان یادآوری نماید . روش سخنرانی ، محاسن و معایبی دارد .
در یک جلسه سخنرانی ، می توان مطالب زیادی را به دانش آموزان انتقال داد ، صرفه جویی در زمان و امکانات و نیاز کم به وسایل و امکانات تکنولوژی آموزشی ، از محاسن این روش می باشد . با توجه به امکانات کم در برخی از مناطق ، معلم می تواند با استفاده از این روش ، حجم بسیاری از اطلاعات را به افراد انتقال بدهد .
 


  2-روش نمایشی :



در این روش ، معلم مهارت و کار خاصی را به طور عملی در برابر دانش آموزان انجام می دهد و دانش آموز پس از مشاهده مراحل کار، سعی می کنند ، کار را به همان ترتیب انجام بدهند. در این روش، مشاهده و سپس تقلید از معلم ، بسیار مهم می باشد .  


  3-روش ایفای نقش :



در این روش ، معلم از دانش آموزان می خواهد که یک قطعه نمایش یا تئاتر را اجرا کنند ، به گونه ای که در این فرایند ، هر یک از فراگیران ، ایفای نقش خاصی را به عهده بگیرند . از طریق این روش ، می توان بسیاری از مهارتها ، از قبیل فن بیان ، ایجاد ارتباط و ابراز وجود را به دانش آموزان یاد داد .  


  روش ایفای نقش ، محاسن و معایبی دارد که به ترتیب زیر می باشد:



این روش ، موجب درمان افراد خجالتی می گردد . البته باید توجه نمود که در ابتدا، نقشهای ساده را به آنها واگذار نمود . این مسأله در مورد دانش آموزان بسیار فعال نیز ، کاربرد بسیاری دارد ، زیرا آنها می توانند ، فرایند ایفای نقش را به خوبی دنبال کنند . عیب آن نیز این است که نیاز به امکانات بسیاری دارد و در همه دروس قابل استفاده نیست .  


  4-روش اکتشافی یا یادگیری اکتشافی :



در این روش ، معلم کاری انجام نمی دهد ، بلکه دانش آموزان را در برابر مسائل مختلفی قرار می دهد . دانش آموز باید ابتدا مسأله را درک کرده و بداند که مسأله چیست ؟ سپس از طریق ارائه شواهد و اطلاعاتی در مورد آن مسأله ، فرضیات و راه حلهایی ارائه می کند ، فرضیات را در معرض آزمایش قرار می دهد ، بر اساس این آزمایش ، اده نیست .ند ایفاء نقش را به خوبی دنبال کنند .ل کار ، سعی بهترین راه حل را پیدا می کند و در آخر ، دست به استنتاج و تعمیم می زند. در یادگیری اکتشافی ، دانش آموز را در برابر اطلاعات و یادداشتهای قبلی قرار نمی دهیم ، بلکه سعی می شود که وی در جریان آموزش، مسائل متفاوتی را کشف نماید و راه حلهایی را برای مسأله پیدا کند . زیرا اکتشاف، به معنای کشف معلومات ندانسته می باشد .  


  5-روش پرسش و پاسخ :



این روش ، در اکثر مواقع مکمل روش سخنرانی است و اکثر معلمان ، این دو روش را با یکدیگر تلفیق می نمایند تا از طریق آن ، نقاط ضعف دانش آموز را برطرف نمایند.
در این روش ، معلم پرسشهایی را مطرح نموده و بر اساس پاسخهای ارائه شده توسط فراگیران ، سوالات جدیدی مطرح می شود و در طی یک روال منطقی ، فراگیران را به سمت راه حل مسأله و مسائل مورد نظر هدایت می نماید . در این روش ، دانش آموزان از طریق سوالات درست، حساب شده و سنجیده ، به سمت یافتن راه حلهای درست سوق داده می شوند . از این طریق ، جنبه انفعالی روش سخنرانی تا حدی از بین رفته و دانش آموز در جریان یادگیری ، مشارکت فعالی پیدا می کند.
 


  استفاده از روشهای سمعی – بصری



استفاده از وسایل آموزشی از قبیل اوپک ، اورهد ، اسلاید ، ویدیو ، تلویزیون و حتی ضبط صوت ، سبب تنوع کلاس درس می شود ، در دوره دبستان، باید به منظور ایجاد انگیزه بیشتر در یادگیری ، کاهش خستگی و کسالت دانش آموز و جذاب کردن محیط آموزشی ، حداکثر استفاده را از این وسایل به عمل آورد .
تفکر کودک در دوره دبستان ، عینی است . بنابراین ، هر چه مطالب عینی تر باشند ، دانش آموز آنها را بهتر درک می کند. در این دوره ، بهتر است که از تلفیق روشها استفاده نمود . برای مثال ، موردی را نمایش می دهیم یا کودک اضافه کردن یک ماده شیمیایی به ماده دیگر را مشاهده می کند و ما در حین نمایش ، توضیح می دهیم .
در برخی از مواد درسی ، مثل تعلیمات اجتماعی ، تلفیق روش نمایشی و روش سخنرانی، می تواند از سایر روشها موثرتر باشد .
 


  در بین روشهای مذکور آزمایشی در دوره دبستان ، کدام روش موثر تر است؟



با توجه به دو شعار فعال بودن و مشارکت دانش آموزان در امر یادگیری و آموزش چگونه یاد گرفتن ، می توان گفت که یادگیری اکتشافی، دقیقاً مبتنی بر آن دو روش است ؛ البته یادگیری اکتشافی ، باید در همه مراحل تدریس اعمال شود ، نه در کلیه دروس .
در این زمینه ، می توان گفت که روشها مطلق نبوده ، بلکه در دوره ابتدایی، با توجه به امکانات ، ماده درسی ، سن کودک ، ویژگیهای دانش آموز، فضای آموزشی ، زمان و به طور کلی ، تمامی شرایط موثر در آموزش یادگیری اکتشافی ، بهترین روش می باشد . هر چند که تنها روش نیست و گاهی اوقات ، معلم به ناچار باید از روشهای دیگر استفاده کند .
در دوره ابتدایی ، نوع مسأله باید بسیار آسان باشد تا دانش آموز از عهده حل آن برآید . در صورتی که یادگیری اکتشافی منطبق با توانایی و میزان رشد ذهنی دانش آموز باشد ، تأثیر بسیاری بر یادگیری ها و تغییر رفتار دانش آموز دارد .
 


 روشهای تعلیم در دوره دبستان (2)



در بحث گذشته، اهمیت فعالیت دانش آموز در فعالیت های یادگیری را عنوان کردیم و گفتیم که هدف ما از آموزش ابتدایی ، بیشتر تفکر کودک است . تفکر دانش آموزان باید پرورش داده شود ، نه اینکه فقط ذهن آنها را انباشته از مواد درسی کنیم . اطلاعات و معلومات ذهن دانش آموز باید به شکل منسجمی به هم مرتبط باشند . از طریق ایجاد ارتباط بین معلومات، دانش آموزان به یادگیری درست دست پیدا می کنند و آنها را در موارد عملی به کار می گیرند .
مشکل آموزش ابتدایی ، این است که موضوعات به طور پراکنده تدریس می شوند و در ذهن دانش آموز ، کل منسجمی را تشکیل نمی دهند . به این ترتیب ، انتقال این معلومات به محیط های خارج از مدرسه، به درستی صورت نمی گیرد .
تعلیم و تربیت، در عمل محقق نمی شود و دانش آموز نمی تواند به درستی، از معلومات در زندگی واقعی خود استفاده نماید . در این زمینه، باید از روشی به نام روش " پیش سازمان دهنده " بهره جست در روش مذکور ، معلم قبل از ارائه موضوع درسی ( حالت جزئی دارد . ) اول کل را که مفهوم بسیار عامی است ، در کلاس ارائه می دهد . این مفهوم کلی، توجه دانش آموز را جلب می کند ، مسیر یادگیری دانش آموز را مشخص می کند و در او تصوُر کلی ایجاد می کند ، سپس معلم از کل به جزء حرکت می کند و در نهایت ، به موضوع درسی مورد نظر می رسد . به عنوان مثال، معلم علوم تجربی در اواخر دوره ابتدایی ، برای آموزش مفهوم جانوران دو زیستی ، به جای اینکه به صورت مستقیم سراغ درس برود . اول پیش سازمان دهنده ارائه می دهد . برای مثال می گوید : بچه ها می دانید که موجودات به دو دسته تقسیم می شوند : موجودات جاندار و موجودات بی جان . موجودات جاندار هم به گیاهان و جانوران تقسیم می شوند . جانوران به دسته های مختلفی از جلمه ، پستانداران ، خزندگان و پرندگان تقسیم می شوند و از کل به جزء حرکت می کنند . پیش سازمان دهنده ، یعنی کل موجودات به دو قسمت و جانداران نیز به چند قسمت تقسیم می شوند . هنگامی که از طریق یک مفهوم کلی ، دانش هایی به دانش آموز ارائه می دهیم ، از پیش سازمان دهنده استفاده می کنیم .
 


 ساخت شناختی و ارتباط آن با روش پیش سازمان دهنده



منظور از ساخت شناختی ، مجموعه اطلاعات منسجم دانش آموز در یک موضوع درسی است .
اگر معلم دوره ابتدایی ، در زمینه تدریس ، بتواند موضوعات جدید درسی را طوری ارائه بدهد که با داشته های قبلی دانش آموز ارتباط پیدا کنند ، ساخت شناختی بهتری تشکیل می شود و یادگیری معنادار است .
 


  محاسن و معایب روش آموزش برنامه ای :
مراحل روش آموزش برنامه ای



روش آموزش برنامه ای ، توسط اسکنر ابداع شد . در این روش ، محتوای درسی ( در سالهای پایانی دوره ابتدایی و مقاطع بالاتر ) به صورت یک برنامه ، با توجه به موضوع ، به کامپیوتر داده می شود و کامپیوتر ، موضوع درسی را طی مراحلی به دانش آموز ارائه می دهد. محتوای دروس هم به قاب ها یا فریم هاز ارائه می دهد .به موضوع به کامپیوتر داده می شود و کامپیوتر مو قبلی دانش آموز ارتباط پیدا کنند .یی تقسیم می شوند.
کل محتوای درسی ، به قابهایی که به صورت منسجم و منطقی ، در برنامه رایانه قرار می گیرد ، تقسیم می شوند . محتوای هر قاب ، بسیار محدود است و در برگیرنده جزء بسیار کوچکی از اطلاعات کلی موضوع درسی است ؛ البته ممکن است که با عکس ها و نمودارهایی همراه باشد و علاقه کودک را جذب کند . رایانه بلافاصله از طریق پرسیدن سوالات چهار گزینه ای ، از دانش آموز می خواهد که به سوالات پاسخ بدهد . اگر پاسخ های دانش آموز در حد قابل قبولی بود، رایانه او را اتوماتیک وار به مرحله بعد ( قاب بعد ) هدایت می کند ، ولی چنانچه پاسخهای دانش آموز درست نبود و نتوانست به معیارهای قابل قبولی در پاسخ های چهار گزینه ای دست یابد ، دانش آموز به شاخه ها هدایت می شود . شاخه ، از مسیر اصلی قاب هایی که پشت سر هم قرار دارند ، خارج می شود و به شاخه های مختلف می رود . در شاخه توسط رایانه ، همان درس ساده با مثالهای عینی بیشتر ، توضیح بیشتر به زبان ساده تر و در طول زمان بیشتری ، به دانش آموز ارائه می شود . دانش آموز هم گوش می کند و دوباره به همان سوالات چهار گزینه ای پاسخ می دهد . اگر این بار جواب درست بود ، رایانه باز هم به طور خودکار به مسیر اصلی آموزش برمی گردد و دانش آموز قاب به قاب پیش می رود تا از طریق قاب ها ، به موضوع کلی درس برسد . معلم، نقشی جز نظارت بر یادگیری ندارد و دانش آموز را در جریان آموزش ، یاری می دهد . در اینجا ، سخنرانی به صورت کامل از بین می رود ، آموزش، فردی می شود و مبتنی بر سرعت یادگیری دانش آموز است .
 


اگر ما بخواهیم ، ساخت شناختی فعلی دانش آموز را گسترش داده و یک ساخت شناختی جدیدی در او ایجاد کنیم که در آن ، مطالب آموختنی جدید با مطالب موجود در ذهن دانش آموز ، ارتباط درستی برقرار کند ، باید معلومات را با توجه به سطح یادگیری دانش آموز ، میزان یادگیری و تجارب گذشته ارائه کنیم ، به نحوی که با معلومات قبلی پیوند بخورد . ابتدا باید ساخت شناختی دانش آموز را شناخت . این کار ، جز از طریق استفاده از ارزشیابی تشخیصی ، یی دانش آموز را گسترش داده و یک ساخت شناختی جدیدی در او ایجاد کنیم که درآن . رود تا به موضوع درس کلی از طرعنی تشخیص میزان معلومات دانش آموز در بدو ورود به کلاس درس و درجه آمادگی او میسر نمی باشد.
معلم از طریق پرسش های راجع به جلسات قبل همان درس ، ذهن دانش آموز را آماده و مطالب را به صورت مجدد مرور می کند تا ذهن کودک برای کسب مطالب جدید آماده شود . معلم از طریق پرسیدن برخی از سوالات ، ذهن دانش آموز را به موضوع درسی معطوف می کند ، میزان تمرکز او را افزایش می دهد ، او را برای درس آماده می کند و سپس درس جدید را به طور منسجم ارائه می دهد . معلم بین درس جدید و دروس قبلی، ارتباط ایجاد می کند و از طریق ایجاد ارتباط و سازمان دهی ، ساخت شناختی جدیدی در دانش آموز به وجود می آورد .
 


معیار تشکیل ساخت شناختی ، این است که معلمان در هنگام تدریس، موضوعات درسی پراکنده ای ارائه ندهند . ما باید تفکر دانش آموز را پرورش دهیم و نحوه صحیح فکر کردن ، اندیشیدن و پردازش اطلاعات را در آنها ایجاد نماییم .
وقتی اطلاعات به ذهن دانش آموز وارد می شود ، باید توان پردازش اطلاعات را داشته باشد ، آنها را به اشکال مختلف با هم تلفیق کند و اشکال جدیدی به آنها بدهد. او باید اجزاء موضوع درسی را به شکل جدیدی با هم تلفیق نماید . تمامی این موارد ، موجب پردازش اطلاعات ارائه شده معلم ، در ذهن دانش آموز خواهد شد.






تاریخ : شنبه 90/7/16 | 11:2 عصر | نویسنده : کاویانی مدیریت دبستان | نظرات ()
       

.: Weblog Themes By BlackSkin :.